• وبلاگ : كنج دنج
  • يادداشت : انتظار
  • نظرات : 1 خصوصي ، 21 عمومي
  • mp3 player شوکر

    نام:
    ايميل:
    سايت:
       
    متن پيام :
    حداکثر 2000 حرف
    كد امنيتي:
      
      
     

    سلام خانم درويشي

    خيلي براي من جالب بود و چشمم را خيس كرد. اگر چه معتقد نيستم، اين ماجرا را پايه ي اعتقادتون به امام مهربونمون قرار بدهيد.

    يه نكته‏ي خيلي خيلي دقيق توي نوشته‏ي شما خيلي جالب بود؛

    قاعدتاً آدم كسي رو كه نمي‏شناسه، نمي‏تونه دوست داشته باشه.

    ما مي‏گيم مقدّمه‏ي محبت، معرفته. انسان اول معرفت پيدا مي‏كنه و بعد محبّت را مي‏چشد. به همين خاطر است كه دستور داريم، نعمت‏هاي پروردگارت رو ياد كن و آن‏ها را براي خودت بشمار. چون معرفت ما با شمردن نعمت‏هاي الاهي بيش‏تر مي‏شه. انسان هم طبعاً دنبال كسي مي‏رود كه به او احسان و لطف كنه.

    فكر مي‏كنم اين واقعه قراره كه يه پنجره‏ي جديد رو تو دلت باز كنه. پنجره‏اي كه چشمت رو به اصل دين باز مي‏كنه. پنجره‏اي كه رو به موعودي است كه تمامي اديان و انبياي الاهي به او بشارت داده‏اند.

    اما اين رو هم از من داشته باش: به همين تنها اكتفا نكن. اين يه لطفه، يه رحمته. قدر اون رو بدون. نعمت‏هاي خدا همه‏اش استحقاقي نيست. بيش‏ترش لطف و كرمي است كه ما هيچ كاري براش نكرده‏ايم. از خود مولاي مهربونمون كمك بخواه. اون كسي هست كه تمامي معصومين ما درباره‏ي او سخن گفته‏اند. و اين نكته‏ي بسيار مهمّي هست. او موضوعي است كه در طول حدود 250 سال، 13 معصوم درباره‏ي او حرف زده‏اند.

    در اين ميون مواظب باش كه بي‏راهه نري. امام صادق عليه‏السلام مي‏فرمايند: كسي كه دينش رو از مردم بگيره، همون مردم بي‏دينش مي‏كنند. اما كسي كه دينش رو از كتاب و سنّت مي‏گيره، كوه‏ها تكان مي‏خورند،‏امّا ايمان او از بين نمي‏رود.

    موفّق باشيد.