سلام
من نظر خودمو ميگم
عالي بود شما خيلي ساده وروان تونستيد
احساساتتون رو بگين و اينو بدونين
حرفي كه از دل براد به دل هم ميشينه
الهه جان سلام.راستش نمي دونم بايد چي بگم.فقط بايد بگم بيخودنيست كه به عنوان وبلاگ برتر معرفي شدي .اين سعادتي كه نصيب هر كسي نميشه اما نصيب تو شده پس قدرشو بدون.شعرت هم واقعا زيباست.به اميد اون پاييزي كه گفتي منتظر مي مونم اما قبلش مي خوام بيشتر از ايشون بدونم. تو يه جامعه شيعي مثل ما همه از امام زمان ميگن واز اينكه يه روز مياد.اما دلم مي خواد بيشتر بشناسمش.دلم مي خواد اين انتظار با آگاهي بيشتري باشه.دلم مي خواد بيشتر از اهداف اومدنش بدونم.......
زهي خجسته زماني كه يار باز آيد...بكام غمزدگان غمگسار باز آيد.....
....مقيم بر سر راهش نشسته ام چون گرد...
بدان هوس كه بدين رهگذار باز آيد......
اميدوارم در ادامه راه موفق باشي.
به ما هم سر بزن.
جاري باشي..............
خداييش فكر ميكني اين شعرها بهت الهام شده.
خيلي كارت درسته
ترشي نخوري فكر كنم فردا پس فردا بهت وحي هم نازل بشه
شايد تا حالا هم شده !!!؟
الهم عجل لويك الفرج
سلام دوست من وبلاگتو خوندم وبابت شعرت بهت آفرين گفتم
به من هم سربزن. ياعلي.
مي دونم كه هم تكراريه و هم غير ضروري كه بگم ترانه ي زيبايي بود.و چه بر سر من كه داشتم اتفاقا تصنيف «خدايا عاشقان را با غم عشق آشنا كن ...» افتخاري رو گوش مي دادم آورد.برا همين هم نمي گم.
سلام الهه جان.خوبي؟سلامتي؟خانواده خوبن؟نوشين جان؟گدر؟مادر؟داداش داري؟اپه آره حالش خوبه؟
هان؟آهان آره راجع به مطلبت:
واقعاعالي بود.مي دوني من ازاونام كه هم اين دنيام روباختم و هم اون دنيام رو.آخه تواين دنياكه هيچ كاري جزدنبال مدبودن و پسراروسركارگذاشتن و بادل سنگم خيلي هاروزيرپام له كردن نداشتم.
يه همچين آدمي آخرتي هم داره؟
شعدت خيلي تكونم داد.حالامي خوام اون دنيام روداشته باشم.شايدپاييزنزديك باشه و من فرسنگهادور.
برام دعاكن خانمي.
راستي به عنوان يه دوست بازم اينجاها ميام.اسمم سحره.آدرسه وبي هم كه دادم وب گروهيه كه توش مطلب مي نويسم وداستان ميدم
15سالمه.همسن نوشين جان شما.امابچه نيستم.اين چيزيه كه همه ميگن.
خوش باشي.
ولي ايشون بهار ظهور مي كنن..................
سلام الهه خانم
شعر قشنگي بود. سعي كن آقا رو بشناسي ضرر نمي كني. من يه مدت باهاشون خيلي صميمي شده بودم . حضورشون رو همه جا حس مي كردم . دعاي عهد ميخوندم تا از يارانشون باشم. تا مي گفتم يا مهدي همه درها به روم باز مي شد. ولي...
ولي نمي دونم كجا ناشكري كردم ، كجاي راه رو كج رفتم كه اين ارتباطمون قطع شد. حالا من موندم و حسرت اون روزهاي آسموني. دعا كن برگردن.
مطلب جالبي بود
اميذوارم يه روز ي برسه كه دست از شعار دادن برداريم
هممون
شعرتون هم قشنگ بود
موفق باشين
باي
سلام عليكم .
راستش گاه گاهي اين چيه وبلاگهاي منتخب اين چيه پارسي بلاگ را مي خوانم كه خدمت رسيده ام .
اگه هم فضولي مي كنم چون نه تنها شيعه يا پيرو عقلمست فكر ، ذكر ووويم بلكه امام زمان ! يه خانه هم هستم و شما هم مارو هم برديد زير سوال !؟
حالا بفرماييد كجا ؟!
خب بنده از طرف شما عرض كردم و باعث زحمت شما هم نشدم .
همانجا كه مثلا افكارتان را امامت مي كرد آنكه نمي شناختيدش مثلا .
بسه ؟ يا بازم مثال بزنم ؟
سلام بنده را به ابوي گرامي خودتان و دوستان مشاورتان هم برسانيد .
راستي از امام زمان جماعت محل و جمعه ي شهر و ديارتان چه خبر ؟
چي دارم عرض مي كنم !؟
مگه بيرون از خود داريد دنبال امام زمان مي گرديد ؟ هان ؟
عرف نفسه عرف امام زمان هم ، البته مقصود عرف امام نفسه بود بحسب مطلبتان .
يا عقل !
سلام...
مطلب انتظار رو خوندم.
به اندازه خودم استفاده كردم .
يا علي يازهرا